یه بهار سرد زمستونی
ظهر بخیر عزیزم زمستون انگاری تازه شروع شده. چندروزیه که هوا ابری و گرفته س. الانم داره کمکمک برف میاد. کلی کار عقب افتاده دارم. خرید عیدمون رو انجام ندادیم. واسه خاطر سردی هوا نمی تونیم بریم بیرون از خونه. یه شبم گذاشتیمت خونه آنا جون. من وبابایی رفتیم کفش خریدن.اونقدر بارون اومد و ترافیک شده بود خیابونا که پشیمون شدیم و دست خالی برگشتیم. فرش رو هم که هنوز نیاوردن. کلی سرامیکای خونه سرد شدن. تا می تونستم کف اتاق رو با فرش و قالیچه پوشوندم اما تورو که نمی تونم یه جا نگه دارم. دایم در حال راهپیمایی هستی. نمی دونم ماشالاه این چه انرژیه که داری گلم. دیروز ...
نویسنده :
مامان نسترن
13:54